باد می‏وزد و ساعات سرخ حماسه را در گوش درختان، نجوا می‏کند.

من، در باور خیس دریاچه ‏ها، پرواز آخرت را پلک می‏تکانم.

به نیزارهای خاموش دل می‏دهم.
ای بزرگ!

با ما که این‏چنین مچاله خویشتن مانده ‏ایم،

از وسعت روشن افق‏ های دور بگو و از صدای عشق،

تا به قله ‏های بلند رهایی بیندیشیم

و در رویای سپید ملکوت، دشت‏های شقایق ‏پوش وطن را،

دف ‏ن به شور آییم.
باورمان، چشمان آسمانی توست


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ترجمان حقیقت پایگاه آموزشی شهرستان شیروان دژاوو علی معلم جملات فلسفی فلاسفه و بزرگان Promex محصولات توانبخشی آقایان و بانوان سمپاشی سوسک موریانه در استان اصفهان ابوالقاسم کریمی(Abolghasem Karimi) وبلاگ تیزهوشان شهید صدوقی یزد